ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

ماهان ماه تابانم

شش ماهگیت مبارک

پسر عزیزترازجانم هر روز با شوق ديدنت چشم ميگشايم ووقتي تو را در كنارم مي بينم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شكر كنم كه چون تويي را به من هديه داد. ماهانم شش ماهگیت مبارک اوضاع واحوال پسرک شش ماهم: هنوز نمیتونی سینه خیز بری یکی دوبارتونستی غلت بزنی پنج ماهت که تموم شدفرنی خوردنو شروع کردی خیلی خوشمزه میخوری وقتی بیداری فقط به شکم درازمیکشی وتازگیام رودستات بلند میشی (دستاتومیذاری زمینو آرنجتوصاف نگه میداری ) یکی دورزه که دد میگی (یه روز صبح که ازخواب بلندشدی زبونت واشده بود ) وقتی بهت فرنی میدموسیر میشی همرومیپاشی بیرون ابم دوس نداری هروقت اب بهت میدم میپاشیشون رومن عاشق تبلی...
25 مهر 1394

پنجمین ماهگردشکوفاشدنت مبارک

    پسرم یاد قلبت باشد  یک نفر هست که دنیایش را  همه ی هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده  و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد  مهربانم ای خوب  یک نفر هست که با تو  تک و تنها , با تو  پر اندیشه و شعر است و شعور  پر احساس و خیال است و سرور  مهربانم !این بار , یاد قلبت باشد  یک نفر هست که با تو  به خداوند جهان نزدیک است  و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را  از ته قلب و دلش می بوسد  و دعا می کند این بار که تو  با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خان...
23 شهريور 1394

چهارمین ماهگرد شکوفا شدنت مبارک

نازنین پسرم همین که تو را دارم ، بهترین هدیه ی دنیا را دارم ، دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشانترین ستاره نیستم ، در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم. تو کهشکانی هستی از پرنورترین ستارها   ماهانم باتو بی حوصلگی معنا ندارد خستگی معنا ندارد با تو غم، غصه، تاسف در دل من جا ندارد  باتو شبها روز، و روزها مثل رویاست مثل رویا که نه، اصلا خود رویاست   ماه من، هستی من، عشق نازم چهارمین ماهگردشکوفا شدنت مبارک احوالات پسرنازم خودتو بر میگردونیوبه شکم میخوابی( اولین بار که برگردوندی خودتو دوهفته پیش بودمن تو اشپز خونه بودم متوجه شدم صدات یه جور دیگه داره میاد سریع اومدم بیرون دیدم به...
23 مرداد 1394

مادرانه

  پسر عزیزتر ازجانم  من برای تمام خستگی‌ات لالایی می‌خوانم و برای خمیازه‌های کوچکت نوازشت می‌کنم، شوق مادرانه‌ای وجود مرا در بر می‌گیرد وقتی که تو به آغوشم اعتماد می‌کنی و به خواب می‌روی … با دست کوچکت انگشت اشاره‌ام را محکم چسبیده‌ای ، آخر من کجا را دارم که بی تو بروم هستی من… همین از زندگی بس است که ساعت‌ها بنشینم و تویِ به خواب رفته را تماشا کنم. همین لحظه کافیست که تو بیدار شوی و با چشم‌های درخشان و نگاه معصومت دنبال من بگردی. همین لحظه کافیست برای مادر بودن. برای مادر شدن  که تو در آغوش من، سرت را روی شانه‌ام گذاشته باشی و ...
12 مرداد 1394

سومین ماهگرد شکوفاشدنت مبارک

برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین ازتمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جست و جوی منی تماشای تو عین آرامشه توزیباترین آرزوی منی   نفس مامان سه ماهگیت مبارک     اوضاع پسر سه ماهم،: دستو پامیزنی(شدیدا) جغجغه هاتوداخل پشه بندت اویز کردم با پا به پشه بند ضربه میزنی تاتکون بخورن کم کم داری موفق میشی دستتوبخوری بیشتر از قبل میخندی سروصدا میکنی بعضی وقتا جیغم میزنی اگه دیربیام پیشت زود قهر میکنی ناجور میزنی زیر گریه خوابتم خوبه ،شبا خیلی که دیر بخوابی 1:30 قطرهAdروخیلی خوب وبااشتها میخوری(برخلاف خیلی ازنی نیا) صدای بابارو ...
23 تير 1394