ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

ماهان ماه تابانم

مادرانه

1394/5/12 10:1
نویسنده : ملیحه
227 بازدید
اشتراک گذاری

h

 

پسر عزیزتر ازجانم

 من برای تمام خستگی‌ات لالایی می‌خوانم

و برای خمیازه‌های کوچکت نوازشت می‌کنم،

شوق مادرانه‌ای وجود مرا در بر می‌گیرد وقتی که تو به آغوشم اعتماد می‌کنی و به خواب می‌روی …

با دست کوچکت انگشت اشاره‌ام را محکم چسبیده‌ای ، آخر من کجا را دارم که بی تو بروم هستی من…

همین از زندگی بس است که ساعت‌ها بنشینم و تویِ به خواب رفته را تماشا کنم. همین لحظه کافیست که تو بیدار شوی و با چشم‌های درخشان و نگاه معصومت دنبال من بگردی.

همین لحظه کافیست برای مادر بودن. برای مادر شدن

 که تو در آغوش من، سرت را روی شانه‌ام گذاشته باشی و من نسیم ِ نفس‌هایت را احساس کنم. و تو، با دست‌های کوچکت لمسم کنی و ندانی که چه عاشقانه‌ای بر پا می‌شود...

نشسته‌ام و انتظار می‌کشم، برای روزهایی که برایت قصه بگویم و تو سوال‌های بی جوابِ ذهنِ کودکانه‌ات را تحویلم بدهی. برای روزهایی که شیرین زبانی‌هایت شیرینی لحظه‌هایم باشد، بهترین من… نشسته‌ام و برای روزهای سردِ زمستانی‌ات عشق می‌بافم…

پسندها (4)

نظرات (2)

مامانی
18 مرداد 94 9:36
چقدر زیبا نوشتید... واقعا همینطوره
مامان شهناز
18 مهر 94 14:57
__♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی